این مقاله به بررسی اصل تدریج در نظام هدایتی قرآن کریم و مقایسه آن با نظریه تصمیمگیری جزئی - تدریجی میپردازد. با توجه به اهمیت تصمیمگیری مؤثر در ایجاد تغییرات مثبت سازمانی، مدل تصمیمگیری جزئی - تدریجی به عنوان رویکردی کارآمد برای حل مسائل سازمانی پیشنهاد شده است. این نظریه بر تغییرات کوچک و تدریجی تأکید دارد و میتواند فرآیندهای تصمیمگیری را تحت محدودیتهای مختلف بهبود بخشد. در این میان، اصل تدریج گرایی در قرآن بهعنوان روشی اساسی برای هدایت افراد و ارتقای پیشرفت اجتماعی شناخته شده است که میتواند بینشهای دینی را به نظریههای مدیریتی ارائه دهد. یافتههای این مطالعه شباهتهایی را بین هر دو رویکرد از جمله تأکید بر تغییر تدریجی، پاسخگویی به شرایط و محدودیتها و تداوم فرآیندها نشان میدهد. با این حال، تفاوتهای اساسی نیز وجود دارد. دیدگاه قرآنی تدریج گرایی را ابزاری برای اصلاحات بنیادین و هدایت بشریت به سوی کمال میداند، در حالی که تصمیمگیری تدریجی عمدتاً بر حفظ وضع موجود و اعمال تغییرات جزئی متمرکز است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و نتایج آن به غنیسازی دانش مدیریتی بر اساس آموزههای دینی در حوزههای تصمیمگیری و تحول اجتماعی کمک نماید.