در اندیشههای شهروندی موجود، معیار در سنجش مثبت و منفی دولتها، در رعایت مؤلفههای شهروندی قلمرو و چارچوب مرزها، رکن اساسی بهحساب میآید. این سنجش به لحاظ تأثیرگذاری سازمانهای بینالمللی اهمیت ویژه یافته که عمل کشورهای اسلامی به نحوی از این قاعده مستثنا نبوده است. در تحقیق حاضر به این پرسش پاسخ داده میشود که: اعتبار قلمروهای ترسیمی از منظر قرآن کریم چگونه است و مؤلفههای شهروندی موجود با آموزههای قرآن کریم همخوانی دارد یا نه؟ بر اساس یافتههای این تحقیق، خطابات قرآن کریم فرازمانی و فرا مکانی بوده و بر نفی قلمروهای ترسیمی تأکید دارد و مؤلفههای شهروندی با آنچه قرآن در روابط اجتماعی انسان با تأکید بر کرات انسان بیان داشته تفاوت ماهوی دارد؛ گرچه ممکن است در مواردی ازنظر شکلی یا محتوایی همخوانی وجود داشته باشد. درنتیجه با استفاده ازآنچه قرآن کریم بیان داشته میتوان به برتری شهروندی قرآنی و پیام جهانیشان، آن را بهعنوان یک الگوی مطلوب ارائه کرد و این امر با در نظر داشت کرامت انسانی که قرآن روی آن تأکید دارد قابل تحقق است.