قرآن، کتاب هدایت و معجزه الهی است که در راستای رشد و کمال انسانها، از شیوههای گوناگونی از جمله، اشاره به برخی نکات علمی بهره جسته است. دانش اخترفیزیک، از دانشهای تجربی است که در کلام وحی به مجموعهای از گزارههای آن اشاراتی شده است. در این میان، آیاتی وجود دارد که در ظاهر با یافتههای دانش اخترفیزیک ناسازگار بوده و دستاویزی برای برخی معاندان لدود و مخالفان عنود قرآن، برای طرح مسئله تعارض قرآن و علم شده است. نگارنده با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و استنطاقی تعارض ادعا شده را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده، آبشخور شبهه را بیان کرده است. برآیند پژوهش حکایت از آن دارد که نگاه عرفی و تأثیرپذیری از اطلاعات و دانستههای موجود عصر نزول، تمثیلی دانستن مسئله شهابها، تمایز قائل شدن بین زبان علم و قرآن موجب شده است که برخی مدعی تأثیرپذیری قرآن کریم از اشتباهات و خرافات رایج عصر نزول شده و گزارههای قرآن کریم را در تضاد با یافتههای دانش بشری تلقی کنند. همچنین مشخص شد که این مدعا از جهاتی چند قابل خدشه جدی است: 1-دانش اخترفیزیک جنس و فصل شهابها را بیان میکند نه کارکردهای آن را 2- عدم تسری رجم شیاطین و اجنه به تمام شهابها 3- نداشتن دلیل متقن اختر فیزیکی بر نفی و ردّ رجم بودن شهابها برای شیاطین 4- تمایز عوامل طبیعی با عوامل ماورایی 5- ناصواب بودن تسری اشتباهات تفسیری برخی مفسران به قرآن. نیز روشن شد که موضوع شهابها هم در علم و هم در قرآن به تأملات و تحقیقات مفصلتری نیاز دارد.